زهر با یاد تو شکر گردد


زهر با یاد تو شکر گردد

زهر با یاد تو شکر گردد


زهر با یاد تو شکر گردد

زهر با یاد تو شکر گردد


زهر با یاد تو شکر گردد

زهر با یاد تو شکر گردد


شام با روی تو سحر گردد

شام با روی تو سحر گردد
شام با روی تو سحر گردد
شام با روی تو سحر گردد
شام با روی تو سحر گردد
شام با روی تو سحر گردد
شام با روی تو سحر گردد
درد عشق تو بوالعجب دردی است
درد عشق تو بوالعجب دردی است
درد عشق تو بوالعجب دردی است
درد عشق تو بوالعجب دردی است
درد عشق تو بوالعجب دردی است
درد عشق تو بوالعجب دردی است
درد عشق تو بوالعجب دردی است
که چو درمان کنم بتر گردد
که چو درمان کنم بتر گردد
که چو درمان کنم بتر گردد
که چو درمان کنم بتر گردد
که چو درمان کنم بتر گردد
که چو درمان کنم بتر گردد
که چو درمان کنم بتر گردد
نتواند نشاند درد دلم
نتواند نشاند درد دلم
نتواند نشاند درد دلم
نتواند نشاند درد دلم
نتواند نشاند درد دلم
نتواند نشاند درد دلم
نتواند نشاند درد دلم
گر صفاهان به گل شکر گردد
گر صفاهان به گل شکر گردد
گر صفاهان به گل شکر گردد
گر صفاهان به گل شکر گردد
گر صفاهان به گل شکر گردد
گر صفاهان به گل شکر گردد
گر صفاهان به گل شکر گردد
می کشم رطل عشق تا بغداد
می کشم رطل عشق تا بغداد
می کشم رطل عشق تا بغداد
می کشم رطل عشق تا بغداد
می کشم رطل عشق تا بغداد
می کشم رطل عشق تا بغداد
می کشم رطل عشق تا بغداد
هم کشم گر ز سر بدر گردد
هم کشم گر ز سر بدر گردد
هم کشم گر ز سر بدر گردد
هم کشم گر ز سر بدر گردد
هم کشم گر ز سر بدر گردد
هم کشم گر ز سر بدر گردد
هم کشم گر ز سر بدر گردد
بر تو تا زنده ام دگر نکنم
بر تو تا زنده ام دگر نکنم
بر تو تا زنده ام دگر نکنم
بر تو تا زنده ام دگر نکنم
بر تو تا زنده ام دگر نکنم
بر تو تا زنده ام دگر نکنم
بر تو تا زنده ام دگر نکنم
گرچه کار جهان دگر گردد
گرچه کار جهان دگر گردد
گرچه کار جهان دگر گردد
گرچه کار جهان دگر گردد
گرچه کار جهان دگر گردد
گرچه کار جهان دگر گردد
گرچه کار جهان دگر گردد
برنگردم من از تو تا عمر است
برنگردم من از تو تا عمر است
برنگردم من از تو تا عمر است
برنگردم من از تو تا عمر است
برنگردم من از تو تا عمر است
برنگردم من از تو تا عمر است
برنگردم من از تو تا عمر است
آن ندانم که عمر بر گردد
آن ندانم که عمر بر گردد
آن ندانم که عمر بر گردد
آن ندانم که عمر بر گردد
آن ندانم که عمر بر گردد
آن ندانم که عمر بر گردد
آن ندانم که عمر بر گردد
خاک روبی است بنده خاقانی
خاک روبی است بنده خاقانی
خاک روبی است بنده خاقانی
خاک روبی است بنده خاقانی
خاک روبی است بنده خاقانی
خاک روبی است بنده خاقانی
خاک روبی است بنده خاقانی
کز قبول تو نامور گردد
کز قبول تو نامور گردد
کز قبول تو نامور گردد
کز قبول تو نامور گردد
کز قبول تو نامور گردد
کز قبول تو نامور گردد
کز قبول تو نامور گردد
بنده خاقانی از تو سرور گشت
بنده خاقانی از تو سرور گشت
بنده خاقانی از تو سرور گشت
بنده خاقانی از تو سرور گشت
بنده خاقانی از تو سرور گشت
بنده خاقانی از تو سرور گشت
بنده خاقانی از تو سرور گشت
بس نماند که تاجور گردد
بس نماند که تاجور گردد
بس نماند که تاجور گردد
بس نماند که تاجور گردد
بس نماند که تاجور گردد
بس نماند که تاجور گردد
بس نماند که تاجور گردد